Saturday, January 16, 2016

ایران- فروغ گلستان:جرقه ای که در تاریکی جانم چراغی فروزان برافروخت




هرساله در ۳۰ دی‌، هر آنچه که از آنروز تا امروز گذشته است را مرور میکنم.
به اولین بار که آن صدای پرشور را شنیدم، برمیگردم. سخنرانی «چه باید کرد؟» امجدیه ۱۳۵۹

وقتی آن صدا در اتاقم در شهر کرمان از کاست پخش می‌شد. نفوذ کلماتش در من به قدری قوی بود که بعد از گذشت سالها هنوز روشنایی آن سخنان مرا ترک نکرده است.

با هرکس که صحبت می کردم با شور و احساسی ستایش انگیز از آنروز و آن سخنان میگفت و من دیدم که آن صدا با نیرویی سرشار بر جان هرکس که سودای آزادی و رهایی دارد پرتو افشانده است.هرساله در ۳۰ دی‌، هر آنچه که 
از آنروز تا امروز گذشته است را مرور میکنم.



به اولین بار که آن صدای پرشور را شنیدم، برمیگردم. سخنرانی «چه باید کرد؟» امجدیه ۱۳۵۹
وقتی آن صدا در اتاقم در شهر کرمان از کاست پخش می‌شد. نفوذ کلماتش در من به قدری قوی بود که بعد از گذشت سالها هنوز روشنایی آن سخنان مرا ترک نکرده است.

با هرکس که صحبت می کردم با شور و احساسی ستایش انگیز از آنروز و آن سخنان میگفت و من دیدم که آن صدا  با نیرویی سرشار بر جان هرکس که سودای آزادی و رهایی دارد پرتو افشانده است.



No comments:

Post a Comment